مطالب جذاب و خواندنی از زندگی حضرت حمزه سید الشهداء

 مقدمه

سرویس " شخصیت های مهم تاریخ اسلام " لاهوتیان : حضرت حمزه ، عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، از شخصيت هاي بزرگ در تاريخ اسلام است ، که در دفاع از اسلام تا پاي جان ايستاد و آنگاه که توحيد در مقابل شرک و خداپرستي در برابر بت پرستي قرار گرفت و رسول الله نياز به ياران صديق و حاميان مخلص داشت ، به ياري آن حضرت شتافت .

او در جنگ اُحد ، در سخت ترين و خطرناک ترين وضعيت ، که حتي بعضي از ياران نزديک پيامبر ميدان نبرد را ترک کرده ، به قلّه هاي کوه ها و پشت سنگ ها پناه مي بردند ، دليرانه مقاومت کرد و با سپر قرار دادن خويش و نبرد با دو شمشير ، از رسول خدا دفاع کرد و حملات پياپي دشمن را ، که متوجه جان پيامبر بود ، درهم شکست و سر انجام با فجيع ترين وضع به شهادتش رساندند و در تاريخ به عنوان يکي از بزرگترين سرداران و مجاهدان شجاع و با اخلاص و از مدافعان و شهداي نامي اسلام و به صورت عالي ترين الگو و سرمشق متجلّي گرديد و مدال پرافتخار « سيد الشهدا » از سوي رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) نصيبش شد و لقب زيباي « اسدالله » و « اسدالرسول » را به خود اختصاص داد .

به جهت ترغيب و تشويق پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به زيارت مزار وي ، قبرستان احد در طول تاريخ مورد توجه مسلمانان قرار گرفت و همگان زيارت او را ؛ مانند زيارت پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) بر خود لازم دانستند و در ساختن حرم و گنبد و بارگاه بر روي قبر او ، مانند حرم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه ( عليهم السلام ) به همديگر سبقت مي جستند و از اين رو قبر شريف آن بزرگوار داراي مجموعه اي از حرم و رواق و گنبد و بارگاه بود که قدمت و پيشينه آن ، به قرنهاي اول اسلام مي رسيد ولي نزديک به يکصد سال قبل ، اين حرم شريف ، مانند ساير بقاع و حرمها در مدينه و مکه ، بهوسيله وهابيان تخريب گرديد و اکنون از اين بقعه پاک ، بجز يک قبر خاکي و ساده باقي نيست .

حذف فرهنگي :

مجاهدات ، فداکاريها و حضور حماسي حضرت حمزه در صحنه هاي جنگ ، حمايت و دفاع او از مقام شامخ نبوت در سال هاي نخست بعثت و پس از هجرت و نيز شهادت شجاعانه و مظلومانه اش ايجاب مي کرد که در تاريخ همواره از او ياد شود و همگان از فضايل و معرفي شخصيتش بنويسند تا به صورت بزرگترين و زيباترين الگو و سرمشق در منابع اسلامي شناخته شود و در رأس شخصيتهاي اسلامي ؛ از اقوام ، عشيره و صحابه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) قرار گيرد ، ليکن با تأسف بايد گفت : دشمنان براي تخريب شخصيت آن بزرگوار ، به ابزار فرهنگي متوسل شده ، کوشيدند با ذکر نکردن اوصاف و فضايل وي ، و ساختن داستانها و افسانه هاي دروغين شخصيت او را کم رنگ کنند .

مراجعه به منابع حديثي و مجموعه هاي اوّليه اهل سنت ، نشانگر اين است که خلفاي اموي ، همان سعي و تلاشي راکه در کم رنگ کردن شخصيت اميرمؤمنان ، علي ( عليه السلام ) و تحقير ابوطالب و عقيل به کار برده اند ، به علل و انگيزه هاي خاصي ، درباره حضرت حمزه عميق تر و در حذف شخصيت او قوي تر عمل کرده اند .

و بدينگونه ، با اين مظلوم تاريخ و حديث آشنا مي شويم که نه تنها شخصيتش در حدّ شخصيت ساختگي دشمنان درجه يک اسلام ، سردمداران کفر و الحاد و سلسله جنبانان بدر و اُحد معرفي نگرديده ، بلکه براي موهون و مشوّه ساختن او ، مطالب ناروا و نابجايي ، که دون شأن و مقام هر مسلمان است ، به ساحت مقدّسش نسبت داده اند که متأسفانه گهگاهي به تأليفات خودي ها نيز راه يافته است !

اين نوع بينش و حق کشي براي ما ، هم تکليف آور است و هم مشکل زا !

تکليف آور از اين رو که اين عملکرد ، ما را موظف مي سازد براي دفاع از مظلومي به پا خيزيم و در کنار زدن پرده هاي تعصب و زدودن غبارهاي ضخيم ، که قرنها بر آن گذشته است ، تلاش کنيم و آن چهره تابناک و مظلوم را از پشت ابرهاي تيره و تار به جامعه اسلامي مان بنمايانيم .

و اما مشکل زا است ؛ از آن رو که اين حرکت موجب شده است حقايق فراواني در معرفي شخصيت آن حضرت ، از دسترس خارج و در لابلاي حوادث تاريخي دفن شود و طبعاً در به دست آوردن بقاياي ناچيز هم با مشکل مواجه گرديم و در نيل به مطلبي به جاي مراجعه به مظان و جايگاه خود ، به منابع ديگر و فصول مختلف مراجعه کنيم .

ولي در عين حال مي توان با مراجعه به متون تفسيري و حديثي و تاريخي ، به مطالب ارزشمند و به جا مانده درباره آن حضرت دست يافت که خوانندگان ارجمند را با بخشي از فضايل آن بزرگوار آشنا و راه را براي کساني که فرصت پي گيري و تحقيق بيشتري در اين زمينه دارند ، هموار مي سازد .

نگاهي کوتاه به دوران زندگي پر برکت حضرت حمزه ( عليه السلام )

حمزة بن عبدالمطّلب ، ملقّب به « سيدالشهدا » ، « اسدالله » و « اسدالرسول » و کنيه اش ابوعماره و ابو يعلي است . مادرش هاله دختر « وهب » و دختر عموي آمنه بنت وهب ، مادر پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) است .

حضرت حمزه عموي پيامبر و برادر رضاعي او است ؛ زيرا هر دو از پستان مادري به نام ثُوَيْبه شير خورده اند .

حضرت حمزه ، بنا به نظريه مشهور ، دو سال از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بزرگتر بود و طبق گفته مورّخان مشهور و نامي ، او در سال دوم بعثت ، اسلام را پذيرفت .

به گفته ابن اثير و گروهي از مورّخان ، چون حضرت حمزه ايمان خويش را اظهار کرد ، سران قريش فهميدند که پيامبر ، از اين پس ، نيرومند شده و اسلام داراي مدافع قوي گرديده است و با گرويدن وي به اسلام ، از طرحها و نقشه هاي زيادي که بر ضدّ اسلام و مسلمانان ترسيم کرده بودند ، منصرف شدند .

حضرت حمزه همزمان با هجرت پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، به مدينه هجرت کرد و در صف مهاجرانِ نخستين قرار گرفت . او اولين فرمانده و پرچمدار اسلام است که از سوي رسول الله در رأس گروهي از مسلمانان براي پاسخ گويي به حمله مشرکان ، به محلّي به نام « سيف البحر » اعزام گرديد .

در جنگهاي متعدّد ديگر ؛ مانند بدر و اُحُد شرکت کرد و در جنگ بدر ، در معرض امتحاني سخت قرار گرفت و از سران قريش چند نفر ؛ از جمله شيبة بن ربيعه و طُعَيمة ابن عدي را به دست خود به هلاکت رسانيد و در قتل يکي ديگر از مشرکان نامي ؛ يعني « عتبة بن ربيعه » با اميرمؤمنان ( عليه السلام ) شرکت جست .

شجاعت حضرت حمزه در جنگ ها ، زبانرد خاص و عام و مورد تأييد دوست و دشمن است ولذا در جنگ بدر و اُحُد وي با دو دست و با دو شمشير مي جنگيد !

حضرت حمزه در ميدان جنگ با نصب کردن « پرِ شترمرغي » به کلاهخود خويش ، از ديگر فرماندهان و جنگجويان مشخص و برجسته بود و به همين جهت در جنگ بدر يکي از سران دشمن پس از آنکه به اسارت مسلمانان در آمد و چشمش به حمزه افتاد ، پرسيد : اين کيست ؟ گفتند : حمزة بن عبدالمطّلب . وي با تعجب گفت « ذاکَ الَّذِي فَعَلَ بِنا الأفاعِيل » او بود که صفوف ما را تار و مار کرد و ما را به روز سياه نشاند !

حضرت حمزه در سال سوم هجرت ، در جنگ اُحد ، پساز کشتن سي و يک تن از سران دشمن ، به مقام ارجمند شهادت نايل گرديد .

نگاهي از افق ديگر

خداوند متعال ، مجد و شرفِ نسب ، توأم با عزّتِ ايمان و دفاع از حريم اسلام را براي حضرت حمزه برگزيد ؛ زيرا او فرزند بزرگترين شخصيت جزيرة العرب و رييس مکّه و قريش ؛ يعني عبدالمطّلب ( 1 ) بن هاشم بن عبدمناف بن قصيّ است . آري ، نسب حمزه ، نسب خاتمِ پيامبران است .

حمزه سيدالشهدا هم شريف است هم شرافت و کرامت را از پدر و اجداد خويش به ارث برده است . مادر حمزه ، دختر عموي « آمنه » مادر رسول الله است و او از طرف مادر نيز داراي نسبي است والا و شريف که پيامبر خاتم نشأت گرفته از همان نسب والا و خاندان اصيل است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عبدالمطّلب ملقّب به شيبة الحمد ، مردي عظيم و رفيع ، متصف به اوصاف و افعال پسنديده بود . قبيله قريش ، او را به عنوان رييس برگزيدند و به وجود او مباهات مي کردند . کليدداري و پرده داري کعبه ـ که هر دو بزرگترين سمت در پيش و پس از اسلام به شمار مي رفتند ـ در اختيار او بود . پاسخ صريح عبدالمطّلب به فرمانده لشکر ابرهه ، به هنگام هجوم به مکّه و نذر او در قرباني کردن يکي از فرزندانش ؛ مانند حضرت ابراهيم و کشف چاه زمزم و . . . بيانگر عظمت روح و ارتباط وي با عالم معنويات ، در سطحي فوق العاده و خارج از متعارف است .

شرافتي ديگر براي حمزه :

او هم عموي رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) است ، هم برادر رضاعي اش و پيامبر در ميان او و زيدبن حارثه ( 1 ) پيمان اخوّت بست .

حمزه سيدالشهدا ، از جهات متعدد بر ديگران برتري يافت و صفات عالي و اخلاق حسنه را از آن شجره اصيل و خاندان شريف به ارث برد .

او در ايمان ، از سابقين در اسلام است و آنگاه به پيامبر ايمان آوردکه تنها يکسال و اندي از بعثت آن حضرت مي گذشت و تعداد مسلمانان از سي و نه مرد و بيست و سه زن تجاوز نمي کرد و آن روز اسلام داراي هيچ نفع مادي و دنيوي نبود . هرچه در باره اسلام پيش بيني مي شد فشار وشکنجه بود و تحمل استهزا وآزار مشرکان ، ولي حمزه ( عليه السلام ) درمقابل اين آزارها و شکنجه ها ، به چيزي جز براي احياي حق ودفاع ازحريم اسلام نمي انديشيد . { . . . يَبْتَغُونَ فَضْلا مِنْ اللهِ وَرِضْوَاناً . . . } . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . زيدبن حارثه ، ازنزديکترين وصميمي ترين اصحاب پيامبر است که او را به پسرخواندگي خويش پذيرفت ودرجنگ مؤته فرماندهي لشکر را به او محوّل کرد و او در اين جنگ به شهادت رسيد .

2 . حشر : 8

 حمزه پيش از اسلام :

حضرت حمزه علاوه بر خويشاوندي نزديک با پيامبر ـ که عموي آن حضرت بود ـ براي آن حضرت ، دوستي صميمي و رفيقي شفيق و برادري دلسوز و مهربان به شماري آمد ؛ زيرا وقتي پيامبر خدا متولّد شد ، عبدالمطّلب بانويي به نام « ثُوَيبه » را احضار کرد و به وي دستور داد ، همانگونه که به حمزه شير داده ، به محمّد نيز شير دهد و بدينگونه آن دو ، با هم برادر رضاعي شدند .

حمزه و محمّد دوران طفوليت را در خانه شيبة الحمد ، عبدالمطّلب سپري کردند و در ميان اين دو طفل الفت و صميميّت عميق حاکم گرديد و محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) در اين دوران و دورانهاي بعد ، به حمزه ، نه تنها به عنوان عمو و عضوي از اعضاي خانواده عبدالمطّلب ، بلکه به ديده برادري که گويا از يک پدر و مادر متولّد شده اند مي نگريست ؛ زيرا پيامبر که در دوران جنيني ، پدر را از دست داده بود مانند حمزه تحت کفالت و قيموميّت عبدالمطّلب قرار گرفت و از اين پس محمّد و حمزه در زير يک سقف و در کنار يک سفره و به صورت دو عضو و دو برادر در يک خانواده زندگي را ادامه دادند . اخوّت رضاعي ، قرابت ذاتي ، هم سن بودن ، در کنار هم زيستن و برخورداري يکسان از عواطف عبدالمطّلب و . . .

عواملي بود که علاقه و الفت آنها را نسبت به هم ، روز به روز عميق تر و صميميت متقابل در ميان آنها را براي هميشه پي ريزي کرد .

 ازدواج پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله )

وقتي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) قدم به بيست و پنج سالگي گذاشت ، و تصميم گرفت با « خديجه بنت خويلد » ، آن بانوي عاقله ازدواج مي آمد ؛ زيرا وقتي پيامبر خدا متولّد شد ، عبدالمطّلب بانويي به نام « ثُوَيبه » را احضار کرد و به وي دستور داد ، همانگونه که به حمزه شير داده ، به محمّد نيز شير دهد و بدينگونه آن دو ، با هم برادر رضاعي شدند .

حمزه و محمّد دوران طفوليت را در خانه شيبة الحمد ، عبدالمطّلب سپري کردند و در ميان اين دو طفل الفت و صميميّت عميق حاکم گرديد و محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) در اين دوران و دورانهاي بعد ، به حمزه ، نه تنها به عنوان عمو و عضوي از اعضاي خانواده عبدالمطّلب ، بلکه به ديده برادري که گويا از يک پدر و مادر متولّد شده اند مي نگريست ؛ زيرا پيامبر که در دوران جنيني ، پدر را از دست داده بود مانند حمزه تحت کفالت و قيموميّت عبدالمطّلب قرار گرفت و از اين پس محمّد و حمزه در زير يک سقف و در کنار يک سفره و به صورت دو عضو و دو برادر در يک خانواده زندگي را ادامه دادند . اخوّت رضاعي ، قرابت ذاتي ، هم سن بودن ، در کنار هم زيستن و برخورداري يکسان از عواطف عبدالمطّلب و . . .عواملي بود که علاقه و الفت آنها را نسبت به هم ، روز به روز عميق تر و صميميت متقابل در ميان آنها را براي هميشه پي ريزي کرد .    

 ازدواج پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله )

 وقتي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) قدم به بيست و پنج سالگي گذاشت ، و تصميم گرفت با « خديجه بنت خويلد » ، آن بانوي عاقله ازدواج کند ، حمزه به همراه برادرش ابوطالب ( 1 ) به سوي خانه « خويلد » حرکت مي کند و در اين وصلت مبارک و ازدواج تاريخي ، نقش خواستگاري را به عهده مي گيرد و در ايجاد شجره طيّبه اي که حاصل ازدواج رسول الله با خديجه است ، گامهاي اوّليه را برمي دارد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بر خلاف طبقات ابن سعد و کامل ابن اثير ، طبري فقط حمزه را به عنوان خواستگار معرفي مي کند ، ولي با توجه به اينکه همه مورخان نوشته اند که خطبه عقد به وسيله ابوطالب ايراد گرديده و متن خطبه نيز در منابع منعکس شده است ، معلوم مي شود که او نيز به همراه حمزه ، در امر ازدواج پيامبر دخيل بوده است .

حضرت حمزه سلام الله علیها از ديدگاه قرآن

درقرآن کريم چون به آياتي مانندآيه شريفه { وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِيمٌ } ( 1 ) مي رسيم ، حمزة بن عبد المطّلب را در رأس اين مؤمنان و در قلّه ايمان مي بينيم :

ايمان آوردن در وضعيت سخت ، ياري کردن و پناه دادن به رسول الله در مقابل دشمنان ، آنگاه که همه مشرکان و دشمنان بر ضدّ او بسيج شده بودند ، هجرت و جهاد در راه خدا است .

و باز چون به آيه شريفه { . . . لا يَسْتَوِي مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقاتَلَ أُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقاتَلُوا . . . } ( 2 ) مي رسيم ، حضرت حمزه را در اوّل اين صف ازمؤمنان مي بينيم که قبل از فتح ، جان خويش را در طبق اخلاص گذاشت و با دشمنان به قتال و جهاد پرداخت و به خيل نخستين شهداي اسلام پيوست ؛ قتال و شهادتي که به مُثله و قطعه قطعه شدن اعضاي بدنش منجر شد و علفهاي بيابان بر پيکر خونينش کفن گرديد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- و آيات متعدد ديگري که حمزه ، سيدالشهدا ( عليه السلام ) ، مصداق روشن و نمودار بارزي از اين آيات است . . « وآنان که ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که پناه دادند و ياري نمودند ، آنان مؤمنان حقيقي اند ، براي آنها آموزش « رحمت خدا » و روزي شايسته اي است . » انفال : 74

2 . « کساني که قبل از پيروزي انفاق کردند و جنگيدند با کساني که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند ، يکسان نيستند ، آنها بلند مقام تر از کساني هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند . » حديد : 10

 
  در قرآن کريم ، آيات متعدّدِ ديگري نيز وجود دارد که طبق نظريه مفسران و محدثان و بر اساس مضمون روايات از ائمه هدي ( عليهم السلام ) ، به خصوص درباره حضرت حمزه نازل و يا درباره او تأويل شده است و خداوند سبحان در اين سند آسماني و از طريق وحي بر ايمان و پايداري او در دفاع از اسلام ، مهر تأييد زده و استقبال او از شهادت در راه خدا را ستوده است که در اين زمينه به نقل شش آيه بسنده مي کنيم :    

1 ـ { هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نار يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِيمُ } ( 1 ) 
 
« اينان دو گروهند که در باره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند ؛ کساني که کافر شدند ، لباسهايي از آتش براي آنها بريده شده و مايع سوزان و جوشان بر سرشان ريخته مي شود . حجّ : 19

 

 

 
در صحيح بخاري ( 1 ) و صحيح مسلم ( 2 ) و سنن ترمذي ( 3 ) و ابن ماجه ( 4 ) و منابع ديگر از اهل سنت و شيعه ( 5 ) آمده است که حضرت ابوذر ( رحمه الله ) گفت : اين آيه در باره دو گروه ؛ گروهي حامي و مدافع سرسخت اسلام و گروه ديگر دشمن کينه توز و سرسخت اسلام نازل گرديده است ؛ گروه اوّل اميرمؤمنان ، حمزه و عبيده ( 6 ) و گروه دوم وليد ، عتبه و شيبه از سران قريش مي باشند که در جنگ بدر برابر هم قرار گرفتند .
 

در تفسير فرات کوفي ، نزول آيه شريفه را از طريق سُديّ ، از پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل و اضافه مي کند که پيامبر پس از نزول اين آيه فرمود : 

« هؤُلاءِ الثلاثةُ يَومَ الْقِيامة کَواسطة الْقلادة فِي الْمُؤمنين و هؤلاءِ الثلاثة کَواسطة القلادة في الکُفّار » . ( 7 )

   « در روز قيامت اين سه تن ، در ميان مؤمنان ، مانند مهره درشت گردن بند ، خواهند درخشيد ؛ همانگونه که اين سه تن ديگر ، در ميان کفّار و مشرکين مانند مهره درشت گردن بند خواهند بود . »

 

 

{ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَي نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلا } . ( 1 )

« در ميان مؤمنان ، مرداني هستندکه بر عهد و پيماني که با خدا بسته اند ، صادقانه ايستاده اند ؛ بعضي پيمان خود را به آخر بردند ( و در راه او شربت شهادت نوشيدند ) و گروهي ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود ندادند . »

در تفسيرقمي است که ابن ابي الجارود ، از امام باقر ( عليه السلام ) نقل مي کند : اين آيه در باره حمزه ، جعفر و علي ( عليهم السلام ) نازل گرديده است . منظور از « مَنْ قَضَي نَحْبَهُ » حمزه و جعفر و منظور از « مَنْ يَنْتَظِرُ » علي بن ابي طالب است . ( 2 )

ابن حجرِ مکي گويد : اميرمؤمنان ( عليه السلام ) در کوفه بر فراز منبر بود که از ايشان درباره اين آيه پرسيدند . حضرت فرمود : « أللّهمَّ غُفْراً » . اين آيه در باره من و عمويم حمزه و پسر عمويم عُبيده نازل شده است که عبيده در بدر و حمزه در اُحد به شهادت رسيدند و اما من منتظر شقي ترين اين امّتم تا محاسنم را از خون سرم خضاب کند . اين پيماني است که حبيبم ابوالقاسم ( صلّي الله عليه وآله ) از آن خبر داد . ( 1 )

3 ـ { أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِينَ فِي الاَْرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ کَالْفُجَّارِ } . ( 2 )

« آيا کساني را که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند ، همچون مفسدان در زمين قرار دهيم يا پرهيزکاران را همچون کافران ؟ ! »

در تفسير فرات کوفي ، از ابن عباس نقل مي کند که اين آيه در باره سه تن از مؤمنان متقي ، که عمل صالح انجام داده بودند ؛ علي بن ابي طالب ، حمزه و عبيده و سه نفر مشرک مفسد ؛ عتبه ، شيبه و وليدبن عتبه نازل گرديده است . ابن عباس مي افزايد : اين دو گروه بودند که در جنگ بدر با هم به مبارزه برخاستند ؛ علي ( عليه السلام ) وليد را کشت ، حمزه عتبه را و عبيده شيبه را . ( 3 )

4 ـ { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ } ( 4 )

« اي کساني که ايمان آورده ايد ، از ( مخالفت فرمان ) خدا بپرهيزيد و با صادقان باشيد . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الصواعق المحرقه ، ص80

2 . ص : 28

3 . تفسير فرات کوفي ، ص359 ، چاپ سال 1410 هـ . تهران .

4 . توبه : 19

مرحوم طبرسي در باره مصداق « صادقين » که در اين آيه شريفه آمده است ، چند احتمال ذکر کرده ، مي گويد : و گفته شده که منظور از صادقين در اين آيه ، همان افرادي هستند که خداوند در آيه ديگر از آنها ياد کرده و فرموده است : { رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَي نَحْبَهُ . . . } ؛ يعني حمزة بن عبدالمطّلب و جعفربن ابي طالب و « وَمِنْهُم مَنْ يَنْتَظِرُ » ، يعني علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) . ( 1 )

5 ـ { وَمَنْ يُطِعِ اللهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفِيقاً } . ( 2 )

« و کسي که خدا و پيامبر را اطاعت کند ( در روز رستاخيز ) همنشين کساني خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرد ؛ از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان ، و آنها رفيق هاي خوبي هستند . »

شيخ طوسي از انس بن مالک نقل مي کند که روزي با پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) نماز صبح را به جاي آورديم ، آن حضرت پس از نماز ، رو به ما نشست ، من عرض کردم : اي فرستاده خدا ، اگر صلاح بدانيد تفسير اين آيه { . . . وَمَنْ يُطِعِ اللهَ . . . } را بيان کنيد .

پيامبر فرمود : مصداق « نَبِيِّينَ » من هستم و مصداق « صِدِّيقِينَ »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان ، ج3 ، ص81 ، چاپ صيدا .

2 . نساء : 69

برادرم علي است و مصداق « شُهَداء » عمويم حمزه و اما مصداق « صالِحِين » دخترم فاطمه و دو فرزندش حسن و حسين مي باشند . ( 1 )

6 ـ { مَنْ کانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللهِ لَ آت وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ . . . } . ( 2 )

« کساني که اميد به ديدار و لقاي پروردگار و رستاخيز دارند ، ( در اطاعت او مي کوشند ) ؛ زيرا سر آمدي که خدا تعيين کرده ، فرا مي رسد . و کسي که ( در راه خدا ) جهاد و تلاش مي کند ، براي خود جهاد مي کند . »

حسين بن سعيد از ابن عباس نقل مي کند که اين آيه در باره بني هاشم نازل گرديد که از آنها است حمزة بن عبدالمطّلب و عبيدة بن حارث . ابن عباس مي افزايد : درباره آنها اين آيه نيز نازل گرديده است : { وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ . . . } ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . کنزالفوائد ، به نقل بحارالأنوار ، ج24 ، ص31

2 . عنکبوت : 5 و 6

3 . تفسير فرات کوفي .

 

حضرت حمزه در کلام رسول الله و ائمه هدي ( عليهم السلام )

اکنون پس از آشنايي با شخصيت حمزه ( عليه السلام ) در قرآن کريم به بيان بخشي از فضايل آن حضرت مي پردازيم که از زبان رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه هدي ( عليهم السلام ) نقل شده و به دست ما رسيده است و با بخشي ديگر ، در صفحات آينده و به مناسبتهاي مختلف آشنا خواهيم شد :

1 . حمزه آقاي تمام شهيدان ، جزانبيا واوصيااست :

شيخ المحدّثين صدوق ( رحمه الله ) در ضمن حديث مفصّلي ، با اسناد به حضرت سلمان ، نقل مي کند :

« در ايام مريضي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) که به ارتحال آن بزرگوار منتهي گرديد ، در کنار بستر آن حضرت بودم که فاطمه زهرا ( عليها السلام ) وارد شد . آن بانوي گرامي وقتي ضعف شديد را در پدر بزرگوارش ديد ، اشک به گونه اش جاري شد . پيامبر براي تسلّي و آرامش دخترش ، از عنايات و برکات خداوند بر اهل بيت سخن گفت و بخشي از نعمت هاي خدا را ، که بر اين

خاندان ارزاني داشته است ، بر شمرد تا بدينجا رسيد که : . . . دخترم ! ما اهل بيتي هستيم که خداوند شش صفت و ويژگي را بر ما عطا کرد و بر هيچ يک از گذشتگان و آيندگان عطا ننمود ؛ زيرا پيامبر ما سيّد انبيا و مرسلين است و آن پدر تو است و وصيّ ما سيد اوصيا است و آن همسر تو است و شهيد ما سيدالشهدا است و آن حمزة بن عبدالمطّلب عموي پدر تو است .

فاطمه ( عليها السلام ) گفت : اي فرستاده خدا ، آيا او تنها سيد شهيداني است که با وي به شهادت رسيده اند ؟

پيامبر فرمود : نه ، بلکه او سيد شهداي اوّلين و آخرين ، بجز انبيا و اوصيا است . » ( 1 )

با توجه به مضمون اين حديث ، معلوم مي شود که هم حضرت حمزه و هم حضرت حسين بن علي ( عليهما السلام ) براي هميشه ، از افتخار « سيد الشهدا » بودن برخوردارند و اين لقب براي هميشه به آن دو بزرگوار اطلاق مي گردد ؛ با اين تفاوت که حسين بن علي حتي نسبت به حضرت حمزه هم سيد و سرور است ولي حضرت حمزه سيد است نسبت به ساير شهدا ، جز انبيا و اوصيا .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « قالت يا رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) هو سيّد الشهداء الذين قُتِلوا معه ؟ قال بل سيد شهداء الأوّلين و الآخرين ، ما خلا الأنبياء و الأوصياء » . مشروح و متن اين حديث را در اکمال الدين ، ج1 ، صص 264 ـ 263 ، چاپ دارالکتب الاسلاميه ملاحظه کنيد .

 

بنابراين ، توجيه بعضي از نويسندگان که مي گويند حضرت حمزه سيدالشهداي دوران خويش بود و نه سيدالشهداي همه زمانها ، مخالف مضمون اين حديث شريف است .

2 . حضرت حمزه از سروران اهل بهشت است :

شيخ صدوق همچنين از انس بن مالک نقل مي کند که : رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : ما فرزندان عبدالمطّلب ، سروران اهل بهشتيم . رسول الله ، حمزه سيد الشهدا ، جعفر ذوالجناحين ، علي ، فاطمه ، حسن ، حسين و مهدي ( عليهم السلام ) . ( 1 )

3 . حمزه ، محبوب ترين عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) :

صدوق ( رحمه الله ) از امام صادق ( عليه السلام ) و آن بزرگوار از جدّش رسول الله نقل مي کند که فرمود :

« اَحَبّ إِخواني إِلَيَّ عَلِيِّ بن أبي طالب و أحَبّ أعْمامي إِليَّ حَمْزَة » . ( 2 )

« محبوب ترين برادرانم علي بن ابي طالب و محبوب ترينِ عموهايم حمزه است . »

4 . حمزه محبوب ترين نامها در نزد پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) :

کليني ( رحمه الله ) از امام صادق ( عليه السلام ) نقل کرده است که :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « نحن بنو عبدالمطلب سادة أهل الجنة ، رسول الله و حمزة سيدالشهداء . . . » . امالي صدوق ، مجلس هفتاد و دوم .

2 . امالي صدوق ، مجلس هشتاد و دوّم ، عمده ابن عقده 281

« جاءَ رَجلٌ إِلَي النَّبِيّ ( صلّي الله عليه وآله ) فقال يا رَسُول الله وُلِدَ لِي غلامٌ فماذا اُسَمّيه ؟ قال : سَمِّهِ بِأَحَبِّ اْلأَسماء إِليَّ ؛ حَمْزة » . ( 1 )

« شخصي محضر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) آمد و عرض کرد : اي فرستاده خدا ، فرزند ذکوري برايم متولّد شده است ، چه نامي بر وي نهم ؟ فرمود : او را « حمزه » نام بگذار که محبوب ترين نامها در نزد من است . »

5 . حمزه يکي از چهار راکب در قيامت :

مرحوم صدوق ( رحمه الله ) در ضمن حديثي از پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) چنين نقل مي کند :

« وَما فِي الْقِيامَةِ راکبٌ غَيرنا وَنَحنُ أَربعةٌ فَقام إِلَيه العَبّاس بن عبدالمطّلب ، فَقال : مَنْ هُم يا رَسُول الله ؟ فقال : أمّا أَنا فَعَلي الْبراق . . . و عَمّي حمزة بن عبدالمطّلب أسدالل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات مرتبط: شخصیت های مهم تاریخ اسلام ، ،
تاريخ : یک شنبه 3 شهريور 1392 ا 20:3 نويسنده : محمد صادق فاضلی ا
.: Weblog Themes By : VioletSkin.lxb.ir :.